نسیم عشق

و چشمانت رازِ آتش است. و عشقت پیروزیِ آدمی‌ست هنگامی که به جنگِ تقدیر می‌شتابد. و آغوشت اندک جایی برای زیستن اندک جایی برای مردن و گریزِ از شهر که با هزار انگشت به وقاحت پاکیِ آسمان را متهم می‌کند

نسیم عشق

و چشمانت رازِ آتش است. و عشقت پیروزیِ آدمی‌ست هنگامی که به جنگِ تقدیر می‌شتابد. و آغوشت اندک جایی برای زیستن اندک جایی برای مردن و گریزِ از شهر که با هزار انگشت به وقاحت پاکیِ آسمان را متهم می‌کند

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

( کوچه بی کسی )

چهارشنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۲، ۰۸:۵۴ ب.ظ


وقتی در تمام شهر ، دیگر دری به روی تو خود را نمی گوشد!

دستان گرم رفیقی نیافتنی ، آنگاه که آغوش مهر کسی عاشقت نشد!

یا با آن دل شکسته ، کسی مهربان نبود!

یا دیگر کسی تو را خواهان نبود ، وقتی که کوبه های نکوبیده ای نماند!!!

تنها اگر شدی ، برگرد پیش من ، تو عبد من

 که من عمریست عادتم ، خرید دلهای خسته هست

من عاشقم به آن که نمی خواهندش کسی!!!

آخر ، دل می برم زآنکه دلش را شکسته اند !

آغوش من ، بپذیرد تو را به مهر ، برخیز!

با توأم! ای خسته ی این روزگار قهر ، در کوچه امید

 نبش طراوت زیبای عاشقی ، در انتهای آنگذر تنگ بی کسی !

آری ، بزن تو زنگ خدا را غریب عشق ، من چشم در رهم که بیایی ، عزیز من ، حبیب من

  • ۹۲/۰۵/۰۹
  • مهرانه

نظرات  (۲)

سلام

پس چرا مطلب جدید نمیزارید

...

بزن تو زنگ خدا را غریب عشق...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی